سفارش نقاشی های دکوراتیو

سفارش نقاشی های دکوراتیو

تابلوهای دکوراتیو دلخواه خود را با بالاترین کیفیت درب منزل تحویل بگیرید
سفارش نقاشی های دکوراتیو

سفارش نقاشی های دکوراتیو

تابلوهای دکوراتیو دلخواه خود را با بالاترین کیفیت درب منزل تحویل بگیرید

خوش آمدید

 

سفارش انواع تابلوهای دکوراتیو در سایزهای گوناگون پذیرفته میشود فقط کافیست طرح مورد نظر خود را به شماره زیر ارسال کنید تا با مشاوره رایگان بهترین انتخاب را داشته باشید.

  09001050071  حاجیلو 

تلگرام، واتساپ و پیام رسان بله بر روی همین شماره می باشد


تلگرام : soly_art

اینستاگرام : Narsisa92

در صورت مشکل در اینترنت پیامک بدید یا تماس بگیرید.

 

تابلو نقاشی مورد نظر خود را میتوانید از اثرهای این وبلاگ انتخاب کرده و یا از غرفه باسلام ما  انتخاب فرمایید

باسلام: لینک غرفه سولی آرت


خوشحال میشم اینستاگرامم رو فالو کنید تا از جدیدترین کارها مطلع بشید.

نظرات 6 + ارسال نظر

روسری ات را بردار تا ببینم

بر شب موهایت چند زمستان برف نشسته

تا من به بهار رسیده ام

مادر...


ولادت با سعادت دخت نبی اکرم(ص) سلاله پاک عصمت،حضرت فاطمه زهرا (ع) بر شما بزرگوار تبریک وتهنیت باد

ممنونم :)

بیچاره پاییز...
دستش نمک ندارد...
این همه باران به آدم ها میبخشد اما همین آدم ها تهمت ناروای خزان را به او میزنند.
خودمانیم ...تقصیر خودش است؛
بلد نیست مثل "بهار" خودگیر باشد تا شب عیدی زیرلفظی بگیرد و با هزار ناز و کرشمه سال تحویل را هدیه دهد ...
سیاست "تابستان "را هم ندارد که در ظاهر با آدمها گرم و صمیمی باشد ولی از پشت خنجری سوزناک بزند.
بیچاره .....
بخت و اقبال "زمستان" هم نصیبش نشده که با تمام سردی و بی تفاوتیش این همه خواهان داشته باشد .
او "پاییز" است رو راست و بخشنده...ساده دل
فکر میکند اگر تمام داشته هایش را زیر پای آدمها بریزد ...روزی.. جایی...لحظه ای... از خوبیهایش یاد میکنند.
خبر ندارد آدم ها رو راست بودن و بخشنده بودنش را به پای محبتش نمیگذارند.. ..یکی به این پاییز بگوید آدمها یادشان میرود که تو رسم عاشقی را یادشان داده ای ... و تنها یادگاری که برایت میماند... "صدای خش خش برگهای تو بعد از رفتن آنهاست...

" احمد شاملو "
تیکه کلامش بود؛
فرق نمی کرد موقع سلام یا وقت خداحافظی ،می گفت
"تنور دلت گرم..."
معنی این جمله را بعدها فهمیدم ...
هرجا که از دلم مایه گذاشتم و اتفاق خوبی افتاد یاد حرفش افتادم .
انگار تنور دلت که گرم باشد نان مهربانی اش را می خوری
هرچه دلت گرمتر ، مهربانی ات بیشتر و روزگارت آبادتر است.
امیدوارم امروز یکی از زیباترین و بهترین روزهای زمستانیت را تجربه کنی.
"""تنور دلت گرم.."""

شنیدم در زمان خسرو پرویز،
گرفتند آدمی را توی تبریز...

به جرم نقض قانون اساسی،
و بعض گفتمان های سیاسی!

ولی آن مرد دور اندیش، از پیش
قراری را نهاده با زن خویش...

که از زندان اگر آمد زمانی،
به نام من پیامی یا نشانی

اگر خودکار آبی بود متنش،
بدان باشد درست و بی غل و غش...

اگر با رنگ قرمز بود خودکار،
بدان باشد تمام از روی اجبار!

تمامش اعتراف زور زوری ست،
سراپایش دروغ و یاوه گویی ست...

گذشت و روزی آمد نامه از مرد،
گرفت آن نامه را بانوی پر درد

گشود و دید با خودکار آبی،
نوشته شوی با خط کتابی...

عزیزم، عشق من ، حالت چطور است؟
بگو بی بنده احوالت چطور است؟


اگر از ما بپرسی، خوب بشنو،
ملالی نیست غیر از دوری تو...

من این جا راحتم، کیفور کیفور،
بساط عیش و عشرت جور وا جور...

در این جا سینما و باشگاه است،
غذا، آجیل، میوه رو به راه است...

کتک با چوب یا شلاق و باطوم،
تماما شایعاتی هست موهوم!

هر آن کس گوید این جا چوب دار است،
بدان این هم دروغی شاخدار است!

در این جا استرس جایی ندارد،
درفش و داغ معنایی ندارد....

کجا تفتیش های اعتقادی ست؟
کجا سلول های انفرادی ست؟

همه این جا رفیق و دوست هستیم،
چو گردو داخل یک پوست هستیم...

در این جا بازجو اصلا نداریم،
شکنجه یا کتک عمرا نداریم!

به جای آن اتاق فکر داریم،
روش های بدیع و بکر داریم...

عزیزم، حال من خوب است این جا،
گذشت عمر، مطلوب است این جا...


کسی را هیچ کاری با کسی نیست،
نشانی از غم و دلواپسی نیست...

همه چیزش تماما بیست این جا،
فقط خود کار قرمز نیست این جا...!!!

زهرا جان بسیار زیبا شعر میگی بسیار جالب بود

رفتگر جوان عاشق شده بود !
جرات گفتنش را هم نداشت …
هیچکس هم نمی دانست چرا کوچه ی دخترک ؛
از همه جا تمیزتر است ….

تطهیر در چشمه زلال رمضان و طلوع خورشید فجر

بر کیمیای وجودتان مبارک باد

مرسی ... همچنین به شما هم مبارک!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد